شناسه خبر: ۷۰۵۹
لینک کوتاه کپی شد

تعداد شکست افراد موفق تاریخ | شکست های افراد موفق

موفق ترین افراد تاریخ، چند بار تو زندگی شکست خوردند؟

اگر دوست دارید بدونید که موفق ترین های تاریخ برای رسیدن به هدفشون چند بار شکست خوردند، این مطلب رو بخونید.

موفق ترین افراد تاریخ
ترینی‌ها :

شاید بزرگترین ترس بیشتر ما، ترس از شکست است. اما موفق ترین های تاریخ افرادی بودند که شکست بسیاری رو تحمل کردند تا به هدف مورد نظر خودشون برسند. این همه شکست در راه افراد موفق چه چیزی را ثابت می‌کند؟ چیزی جز این‌که شکست‌ها واقعا پله‌های پیشرفت هستند؟! این اینفوگرافیک به ما نشان می‌دهد که شکست خوردن نباید ما را سرخورده و از ادامه‌ی راه مایوس کند.

شما چه‌کسانی را می‌شناسید که در کارشان موفق شده‌اند و قبل از این بارها شکست خورده‌اند؟

تعداد شکست افراد موفق

آلبرت انیشتن، یکی از بزرگ ترین دانشمندان تاریخ می گوید: «شکست یک پیروزی در حال پیشرفت است.» بزرگترین دانشمندان و موفق‌ترین هنرمندان و نویسنده‌ها هم بارها در طی مسیر خود شکست خورده‌اند. اگر بتوانیم با شکست‌ها و ترس‌هایمان کنار بیاییم می توانیم بزرگترین تغییرات در زندگی و تجارت را به وجود بیاوریم. واقعا همه‌ی ما در هر کار و تجارتی در مسیر رسیدن به هدف‌هایمان، تجربه‌ی شکست را داشته باشیم. شکست‌ها می توانند ساختار فکری شما را تغییر بدهند. راهی که بعد از شکست می‌توانید بسازید خلاقانه‌تر و جدیدتر از پیش است. راهی غیر معمول که شاید پیش از این کسی آن را نرفته و این باعث مشهور شدن و موفقیت شما باشد.

قبل از این‌که هری پاتر و سنگ جادو چاپ شود، ناشران ۱۲ اثر جی.کی رولینگ را رد کرده بودند. لجند صاحب والت دیزنی ۳۰۲ بار در کسب سرمایه برای ساخت پارک دیزنی لند  شکست خورده بود. آلبرت انیشتین تا چهارسالگی نمی‌توانست حرف بزند و تا  هفت سالگی نمی‌توانست بخواند. بااین‌حال او جایزه‌ی نوبل را برد و به چهره‌ی ماندگاری در فیزیک مدرن تبدیل شد.

سایر چهره های سرشناس که شکست بخشی از موفقیت شان بوده:

سر جیمز دایسون (James Dyson)

آقای جیمز دایسون کارآفرین، سرمایه‌دار، مخترع و مدیر ارشد اجرایی بریتانیایی است. او صاحب بیش از 5 میلیارد دلار سرمایه است.

زندگینامه جیمز دایسون

زمانی که دایسون 30 ساله بود ایده جاروبرقی‌های بدون کیسه در ذهن او شکل گرفت. عجیب است اگر بدانید او پس از 5126 بار شکست سرانجام در سن 36 سالگی توانست ایده خود را عملی کند و انقلابی در ساخت جاروبرقی به وجود آورد. چون تا آن موقع صنعت «تعویض کیسه‌های جاروبرقی» صنعتی با گردش مالی 100 میلیون پوند بود!

استیون کینگ (Stephen Edwin King)

آقای کینگ یکی از مشهورترین نویسندگان جهان است. او بیش از 200 اثر در ژانر وحشت نگاشته و نویسندگی شماری از معروف‌ترین فیلم‌های جهان را بر عهده داشته است.

استفان کینگ زمانی که اولین مجموعه داستان‌های خود با نام «کری» را منتشر کرد به عنوان یک معلم در روستای مین آمریکا مشغول به کار بود.

استیون کینگ

آقای کینگ بیشتر از 30 بار این داستان را برای ناشران ارسال کرد اما هر بار جوابی که می‌شنید این بود: «نه!». به نظر شما اگر ما جای آقای کینگ بودیم، حاضر بودیم اثرمان را چند بار به افراد مختلف بدهیم و با چند بار «نه» شنیدن جا می‌زدیم و دلسرد می‌شدیم؟

سی و یکمین بار بود که اثر آقای کینگ پذیرفته شد و به زودی، رمان‌های کینگ چنان با گرمی از سوی خوانندگان او روبه‌رو شد که دیری نپایید به دنیای سینما نیز راه یافت.

کارگردانان بزرگ از روی بیشتر نوشته‌های او برداشت‌های سینمایی نیز کرده‌اند.

سرهنگ ساندرز! (Colonel Sanders)

سرهنگ ساندرز معرف حضور هست؟ بله. او مالک و مؤسس مرغ سوخاری کنتاکی (KFC) است.

اما داستان موفقیت او بسیار جالب است؛ او تا سن 62 سالگی دستور پخت و تهیه مرغ سوخاری خود را برای بیش از هزار رستوران فرستاد اما کسی ایده او را قبول نکرد و همه او را دیوانه خطاب می‌کردند.

با این حال، او دست از تلاش برنداشت و موفق شد KFC را تأسیس کند که برای او شهرت جهانی به همراه داشت.

سرهنگ ساندرز سوخاری

ساندرز تا پیش از پخت مرغ سوخاری، کارهای زیادی از جمله آتش‌نشان، فروشنده تایر، فروشنده بیمه و البته یک آشپز انجام داده بود… او دستور پخت مرغ را بین سال‌های 1939 تا 1940 کشف کرد. زمانی که فهمید چگونه تکه های مرغ را در به صورت سریع‌تر و با ثبات تر و خوشمزه تر تهیه کند.

اولین رستورانی که حاضر شد محصول او را بفروشد، «سالت لیک سیتی» واقع در یوتا بود. این رستوران در عرض یک سال فروش خود را سه برابر کرد و 75 درصد از درآمد آن را به سرهنگ ساندرز اهدا کرد…

شرکت سریع‌تر از آنچه تصور می‌کرد رشد کرد و گسترش یافت. ساندرز در 74 سالگی شرکتی را به مبلغ 2 میلیون دلار به گروهی از سرمایه گذاران به رهبری جک سی فروخت.

هنری فورد (Henry Ford)

شرکت فورد موتورز اکنون با 213 هزار کارمند و درآمد خیره کننده 160 میلیارد دلاری، دومین تولیدکننده بزرگ خودرو در ایالات متحده آمریکاو پنجمین تولید کننده کننده بزرگ در جهان است.

با این حال تصور کنید اگر هنری فورد مؤسس این شرکت بعد از چندین شکست دلسرد می‌شد و به راهش ادامه نمی‌داد، هرگز چنین شرکت عظیمی روی کره زمین وجود نداشت.

آقای فورد در سال 1899، در سن 36 سالگی اولین شرکت خودروسازی خود به نام کمپانی خودروسازی دیترویت را با شراکت ویلیام مورفی، تأسیس کرد که ورشکسته شد.

هنری فورد

تنها دو سال بعد او کمپانی هنری فورد را تأسیس کرد که بازهم نتوانست موفقیتی کسب کند و در نهایت مجبور شد از آنجا بیرون بیاید و این کمپانی به نام کادیلاک تغییر نام پیدا کرد.

یک سال بعد او در سومین تلاش خود شرکت فورد موتور را راه‌اندازی کرد که این بار توانست موفقیت‌های زیادی را برای او به همراه داشته باشد، فورد با تولید ماشین‌های فورد مدل T توانست انقلاب بزرگی را در صنعت خودرو سازی به وجود

 

بیل گیتس (Bill Gates)

نماد ثروت و هم‌زمان نماد خیرخواهی و کارهای بشردوستانه! و نماد شکست های افراد موفق .

بیل گیتس بزرگ که سالیان سال در صدر فهرست ثروتمندترین افراد جهان قرار داشت.

خیلی از ما این واقعیت را نمی‌دانیم که قبل از اینکه مایکروسافت به دنیا بیاید، بیل گیتس یک شکست خورده در دنیای تجارت بود. خانواده بیل گیتس البته بر خلاف بسیاری از افراد موفق که والدین خوبی نداشتند، از اول هم دارای ثروت نسبتاً خوبی بودند.

بیل گیتس

با این حال، آقای گیتس به خانواده‌اش اعتماد نداشت. فراست تجاری او برای هیچ‌کس مشخص نبود. چون نخستین تجربیاتش سرشار از شکست بود. او ابتدا طرحی در زمینه ترافیک و حمل و نقل ارائه داده بود که یک شکست بزرگ برایش محسوب می‌شود. شرکت تازه تأسیس او با پردازش داده‌های ترافیکی به موفقیت‌های اندکی دست یافت؛ اما ماشینی که آن‌ها برای پردازش داده‌ها ساخته بودند، وقتی سعی کردند آن را به یکی از کارمندان بخش ترافیک شهر سیاتل تحویل دهند، منفجر شد.

اگرچه گیتس در اولین کار خود شکست خورد، اما این کار او را از تلاش دوباره دلسرد نکرد. او نمی‌خواست تسلیم شود چون مفهوم کلی کسب‌وکار را درک کرده بود. او با زیرکی توانست شرکتی را تأسیس کند که به واقع انقلابی بسیار بسیار گسترده در زندگی مردم سراسر جهان ایجاد کرد. شرکت مایکروسافت.

اپرا وینفری (Oprah Winfrey)

اما وینفری چگونه توانست یکی از مشهورترین و مطرح‌ترین مجریهای تلویزیونی آمریکا و جهان شود؟

خانم وینفری کودکی بسیار سختی را گذرانده است. او دختر یک مادر تنها بود و از سن 9 سالگی توسط عمو، پسرعمو و یک دوست خانوادگی مورد آزار و اذیت قرار گرفت. در سن 14 سالگی بر اثر همین آزار و اذیت‌ها باردار شد اما فرزندش بعد از زایمان فوت کرد.

اپرا وینفری

در سن 14 سالگی به ایالت تنسی آمد تا با پدرش زندگی کند. او درس خواند و توانست در رشته ارتباطات از دانشگاه تنسی فارغ التحصیل شود.

پس از مدتی به استخدام بخش اخبار یک ایستگاه تلویزیونی محلی در آمد اما تهیه کننده او را اخراج کرد، چون معتقد بود که ظاهر خوبی برای این کار ندارد. بعدها با یک ایستگاه تلویزیونی دیگر در بالتیمور همکاری کرد و به عنوان مجری یک برنامه با عنوان «مردم صحبت می‌کنند» انتخاب شد.

اما نقطه آغاز موفقیت‌های اپرا، در سال 1983، بود. جایی که به شیکاگو منتقل شد تا برای اجرای یک برنامه آماده شود. این برنامه در عرض چند ماه به موفقیت زیادی رسید و به این ترتیب اپرا برنامه تلویزیونی موفق «اپرا شو» را شروع کرد که باعث شهرت و محبوبیت بیشتر او شد

اپرا وینفری به عنوان ثروتمندترین آمریکایی آفریقایی‌تبار قرن بیستم رتبه‌بندی شده‌است.

 او فعالیت‌های زیادی هم در زمینه‌های بشردوستانه انجام داده و بزرگ‌ترین نیکوکار سیاه‌پوست در تاریخ آمریکا به‌شمار می‌رود. او برای مدتی، تنها میلیاردر سیاه‌پوست جهان بوده‌اس و بر اساس برخی ارزیابی‌ها، بانفوذترین زن در جهان محسوب می‌شود. وی در میان قدرتمندترین افراد جهان در رتبه 45 قرار دارد و از چنان نفوذ چندجانبه‌ای در میان افکار عمومی آمریکا برخوردار است که با حمایت و جهت‌گیری خود می‌تواند یک کتاب یا رئیس‌جمهور را در این کشور به موفقیت برساند.

جیم کری (Jim Carrey)

آقای کری را همه ما با بازی‌هایش در فیلم‌های کمدی به خاطر می‌آوریم. (فیلم ماسک را که یادتان هست؟) اما نمی‌دانیم چه گذشته سخت و پر از شکستی را از سر گذرانده است.

او در یک خانواده با درآمد پایین با پدری که برای حفظ شغلش تقلا می‌کرد بزرگ شد. آن‌ها آن‌قدر فقیر بودند که جیم مجبور شد در سن 15 سالگی از دبیرستان بیرون بیاید و شغلی به عنوان یک سرایدار کسب کند تا به حمایت از خانواده کمک کند.

او در اولین جایگاه کمدی خود در یک باشگاه به نام یوک یوک تورنتو روی صحنه توسط حضار هو شد. کمی بعد هنگامی که او برای برای یک نقش دیگر انتخاب شده بود، از بی اعتماد به نفسی و سرخوردگی، نتوانست نقش خود را بازی کند.

جیم کری

به زودی اما او با خود عهد کرد که موفق شود. تا یک دهه پس از انجام فعالیت‌های سینمایی نقش مهمی را به دست نیاورد. در اولین فیلم‌هایش هیچ نشانی از استعدادهای نمایشی خود بروز نداد و در سالهای بعد شاید مهمترین فیلم کارنامه‌اش «پگی سو ازدواج کرد» از فرانسیس فورد کوپولا باشد که نقش حاشیه‌ای را در آن بر عهده داشت؛ اما او هرگز ناامید نشد و سرانجام به فیلم‌های کارگردانان بزرگ دنیا راه یافت.

 

آیا این خبر مفید بود؟

ارسال نظر