چهارشنبه سوری | مراسم چهارشنبه سوری | چهارشنبه سوری در شهرهای مختلف
جالب ترین آداب و رسوم چهارشنبه سوری در شهرهای ایران
چهارشنبه سوری از دیرباز در ایران رواج داشته و شما می توانید در ادامه جالب ترین آداب و رسوم چهارشنبه سوری را در شهرهای مختلف ببینید.
چهارشنبه سوری جزو مراسم هایی است که مردم ایران از گذشته تا بحال همچنان زنده نگه داشتند. آداب و رسوم چهارشنبه سوری طی گذر زمان تحریف شده و امروزه در کمتر مناطق ایران، به شکل اصلی زنده نگه داشته شده و برگزار می شود. اما شاید با دانستن رسم های جالب چهارشنبه سوری در شهرهای مختلف، بتوان در از بین رفتن کامل آداب و رسوم این آیین باستانی تلاش کرد.
جالبترین رسم ایرانی ها در چهارشنبه سوری
این روزها همه در تدارک جشنی هستند از جنس سرور و شادی در چهارشنبهای با عنوان چهارشنبه سوری که ریشه در آداب و رسوم کهن ما ایرانیها دارد.آخرین سه شنبه آخر سال شبی است که امروزه فقط بوته افروزی آن مانده است. این کار را عصر سه شنبه آخر سال که آخرش چهارشنبه است انجام میدهند. بدین ترتیب که کوپههای هیزم را روی هم میگذارند خورشید که غروب کرد هیزم را در حیاط خانه یا در کوچه یا در میدان باز آتش میزنند.
-
ظهور آتش بازی
آتش بازی در شب چهارشنبه سوری در زمان ناصرالدین شاه و به وسیلهی فرانسویها در ایران رواج پیدا کرد. در ابتدا فقط برای سرگرمی شاه این نمایش انجام میشد پس از آن مردم هم در این سرگرمی سهیم شدند و دستور نمایش آن در میدان توپ خانه صادر شد و مردم در آن جا به تماشای آتش بازی میایستادند و کم کم به شکلی که امروزه اجرا میشود در آمد.
-
بوته افروزی
در گذشته، رسم بر این بود که پیش از پریدن آفتاب، هر خانواده بوتههای خار و گزنی را که از پیش فراهم کرده اند روی بام یا حیاط خانه و یا در گذرگاه در سه یا پنج یا هفت 'گله' کپه میکنند.
با غروب آفتاب و نیم تاریک شدن آسمان، زن و مرد و پیر و جوان گردهم جمع میشوند و بوتهها را آتش میزنند. در این هنگام از بزرگ تا کوچک هر کدام سه بار از روی بوتههای افروخته میپرند، تا مگر ضعف و زردی ناشی از بیماری و غم و محنت را از خود بزدایند و سلامت و سرخی و شادی را به هستی خود ببخشند. مردم در حال پریدن از روی آتش، ترانه 'زردی من از تو، سرخی تو از من ' را میخوانند.
ایرانیان عقیده دارند که با افروختن آتش و سوزاندن بوته و خار، فضای خانه را از موجودات زیانکار میپالایند و دیو پلیدی و ناپاکی را از محیط زیست دور و پاک میسازند. برای این که آتش آلوده نشود خاکستر آن را در سر چهارراه یا در آب روان میریزند تا باد یا آب آن را با خود ببرد.
از آنجا که مردم معتقد بودند خاکستر چهارشنبه سوری، نحس است، زیرا مردم هنگام پریدن از روی آن، زردی و ییماری خود را، از راه جادوی سرایتی، به آتش میدهند و در عوض سرخی و شادابی آتش را به خود منتقل میکنند، در هر خانه زنی خاکستر را در خاک انداز جمع میکند، و آن را از خانه بیرون میبرد و در سر چهار راه، یا در آب روان میریزد. گرد آوردن بوته، آتش زدن و پریدن از روی آن و گفتن عبارت 'زردی من از تو، سرخی تو از من' شاید مهمترین اصل شب چهارشنبه سوری است.
اما در سالهای اخیر این رسم جایش را به ترقه بازی و استفاده از مواد محترقه و منفجره خطرناک داده است و درست برخلاف گذشته که از این آیین، عافیت و سلامت طلب میکردند، امروز با مواد آتش زا تندرستی و سلامتی با یک غفلت نه تنها در سال جدید گاه تا آخر عمر از دست میرود.
مراسم دیگری مانند کوزه شکنی، فال گوش نشینی، آش نذری پختن، آب پاشی، بخت گشایی دختران، دفع چشم زخم ها، کندر و خوشبو، قاشق زنی، فال گرفتن نیز از دیگر آیینهای جذابی است که در گذشته چاشنی سور و شادی مردم در چهارشنبه آخر سال بوده است.
-
فال گوش ایستادن
در این مراسم که در آن دختران جوان نیت میکنند، پشت دیواری میایستند و به سخن رهگذران گوش فرا میدهند و سپس با تفسیر این سخنان پاسخ نیت خود را میگیرند.
-
قاشق زنی
در این رسم دختران و پسران جوان چادری بر سر و روی خود میکشند تا شناخته نشوند و به در خانهٔ دوستان و همسایگان خود میروند.صاحبخانه از صدای قاشقهایی که به کاسهها میخورد به در خانه آمده و به کاسههای آنها آجیل چهارشنبه سوری، شیرینی، شکلات، نقل و حتی پول میریزد.
-
چهارشنبه سوری
هر ناحیه از ایران براساس تفکیک منطقهای خود برای این جشن آداب و رسوم خاصی دارد که این آداب و رسوم براساس فرهنگ و مناسبات قومی و قبیله آن منطقه تعریف میشود ما دراین گزارش براساس تفکیکی منطقهای به شرح این آداب و رسوم پرداخته ایم.
استان آذربایجان شرقی
تبریزیها در شب چهارشنبه سوری به روی هم آب یا گلاب میپاشند و معتقدند آب پاشیدن، زندگی را با سعادت قرین میکند. از دیگر رسوم ضروری این شب، فرستادن خُنچه از منزل داماد به منزل عروس است.
استان آذربایجان غربی
خانوادههای ارومیّهای در این شب به خانه مسنترین فرد فامیل میروند و به خوردن آجیل سرگرم میشوند. آجیل حتماً باید از هفت نوع خوراکی تهیه شود. این هفت نوع میتواند از بین خوراکیهایی از قبیل ، انجیر، کشمش، مویز، خرما، توت خشک، فندق، بادام، گردو، سنجد، نخودچی، آب نبات، تخمه بدون نمک، باسلق، برنجک (برنج بوداده) برگه هلو، برگه زردآلو و گندم برشته باشد.کسی که مرادی و حاجتی دارد، باید تقسیم آجیل را به عهده بگیرد تا مرادش برآورده شود.
همسر گزینی به رسم گذشتگان، قاشقزنی یا بیللی بللی، کوزه شکنی دور ریخت بدیها، کوزه شکنی دور ریخت بدیها و غنچه بردن برا عروس از رسمهای سنتی مردم آذربایجان غربی در شب چهارشنبه سوری است.
استان اردبیل
روز ما قبل سهشنبه، بانوی هر خانه عدس و نخود و ... را خیس میکند که این رسم را «دن ایستاتماق» میگویند. این حبوبات خیسشده روز سهشنبه به همراه گندم برشته میشود. به گندم برشته کنجد یا مغز گردو اضافه شده و به عنوان آجیل شب چهارشنبه سوری مورد مصرف قرار میگیرد.
از دیگر رسمهای این شب فالگوش «تولاق آستی» است که مردم برای اطلاع از سرنوشت و آینده خود در حالی که انگشت در گوششان قرا میدهند و به خانه همسایهها راهی میشوند و در نزدیکی در یا پنجره دستهایشان را از گوش خارج میکنند، در این لحظه آنچه میشنوند، بر اساس آن نیت خود را تعبیر میکنند.
در شب چهارشنبه سوری جوانان و نوجوانان دستمال یا پارچهای را به داخل خانه فامیل و همسایههای خود میاندازند و صاحب خانه هدیه نقدی یا غیر نقدی به دستمال میبندد.اهالی استان اردبیل به این رسم «قورشاق آتماق» میگویند. این کار طوری انجام میگیرد که صاحب دستمال برای صاحبخانه شناخته نشود.
«اوزوگ آتدی» از دیگر رسمهای شب چهارشنبهسوری است. در این رسم ۱۰ تا ۲۰ نفر در خانهای جمع میشوند و داخل تشت نسبتا بزرگ، آب میریزند و رویش را با پارچه سفید یا قرمز میپوشانند.هر کس انگشتر خود را داخل آب میاندازد، همه به نوبت یک دوبیتی یا یک بیت شعر میخوانند. فردی که دو بیتی خواند به خودش یا کسی دیگر دستش را از زیر پارچه به آب وارد میکند و بدون آنکه داخل تشت را ببیند، انگشتری را بیرون میآورد. اگر انگشتری مال خواننده ترانه بود، نیت خود را با توجه به آن شعر تعبیر میکند؛ در غیر این صورت انگشتری هر کس بیرون آید آن شعر با نیت او تعبیر میشود.
استان بوشهر
بوشهریها پس از آتش افروزی در خانه هایشان و پریدن از روی آن، باقایق از روی آب میگذرند و معتقدند با این کار نحسی این شب از بین میرود.مردم بوشهر در مراسم چهارشنبه سوری به کنار دریا میروند و پاهای خود را تا ساق در آب میزنند و ضمن این که چند عدد سنگ به دورن آب پرتاب میکنند؛ میگفتند، درد و غمم در بیشو تو آو دریه بیشو
درد و غم من بیرون برود در آب دریا برود. مضمون این خواسته با اعمال چهارشنبه سوری آخر سال خورشیدی که آتش برافروخته میشود و از روی آن میپرند؛ میگویند: سرخی تواز من ... زردی من از تو یکی است.هر گاه چهارشنبه سوری با فصل تابستان تقارن پیدا کند؛ معمولا" نوجوانان پسر و دختر در صبح چهارشنبه سوری راهی دریا میشوند و مراسم چهارشنبه سوری خود را با شنا کردن در آب دریا به جای میآورده اند.
امروزه همان مراسم چهارشنبه سوری که در کل کشور رایج است در این استان نیز برگزار میشود و آتش افروزی شب چهارشنبه سوری از آداب مردم این دیار است. بر اساس رسم آنها شب چهارشنبه سوری نباید نفرینی صورت گیرد، زیرا بر این باورند که در روزهای آخر سال؛ جمعا ۱۹۹۹ قضا و بلا نازل میشود که فقط ۹۹۹تای آن در این شب است. در استان بوشهر عصر چهارشنبه سوری کوزه نو یا کهنهای را به خانه یا زمین میزنند تا بشکند و معتقدند که قضا و بلاها را دور میریزد.
استانهای خراسان
در استان خراسان و شهر مشهد مردم در شب چهارشنبه سوری هیزم آتش میزنند. اسپند دود کردن یا اسپند به داخل آتش ریختن، از آداب و رسوم چهارشنبه سوری در مشهد در تمام جشنها و مناسبتها میباشد.
یکی دیگر از آداب و رسوم چهارشنبه سوری در مشهد و شهرهای غرب خراسان رضوی مثل سبزوار، چند رسم دیگر از جمله انداختن یک گوی بزرگ در آتش است. به این صورت که با هیزم یک گوی بزرگ درست میکنند و آن را آتش میزنند و از روی یک بلندی پرتاب میکنند و هم زمان میخوانند «غم برو شادی بیا، محنت برو روزی بیا».
رسم بعدی، مراسم علفه است. علفه، موادی است که پادشاهان برای پذیرایی از سفیران و همراهان آنان مصرف میکردند. ریشه این رسم در عقاید کهن خراسانیان است که معتقد بوده اند روح مردگان در چهارشنبه سوری آزاد است و به سوی اقوام خود میآیند.یکی دیگر از آداب و رسوم چهارشنبه سوری در مشهد، رسم کوزه شکست است. مردم کوزههای جرم گرفته و ظرفهای کهنه را به پشت بام میبردند و میشکستند.
در این روز مردم آتش بزرگی میافروختند که تا زمان برآمدن خورشید نگه داشته شود. زمانی که مردم آتش روشن میکنند از روی آن میپرند و در زمان پریدن میخوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من». این جمله بیانگر مراسمی برای تطهیر و پاک سازی مذهبی است که واژه «سوری» معنای «سرخ» به آن اشاره میکند. مردم در این مراسم خواهان آن هستند که تمام رنگ پریدگی و زردی، بیماری و مشکلاتشان را بگیرد و سرخی و گرمی به آنها بدهد.
استان سیستان و بلوچستان
در سیستان مردم گونی، پتو و نمد کهنه را به صورت گلوله در میآورند و آن را در غروب آخرین چهارشنبه سال، آتش میزنند و معتقدند که نحوست این شب با این عمل از بین میرود.
برافروختن آتش، دود کردن اسپند، افشاندن گلاب و مواد خوشبو کننده، قاشق زنی، پخش آجیل مشکل گشا، خواندن شاهنامه فردوسی، آوازها و ترانههای شاد محلی از دیگر سنتهای قدیمی در چهارشنبه سوری استان سیستان و بلوچستان است.
استان فارس
شیرازیان چهارشنبه آخر سال را چهارشنبه سوری میگویند و در غروب سهشنبه مرسوم است که هفت کُپه یا سه کُپه خار تهیه میکنند؛ آنها را آتش زده و از روی آن میپرند و میگویند: «زردی من از تو، سرخی تو از من». با توجه به ارادتی که شیرازیان به خواجه حافظ دارند، در این شب دور هم جمع شده و از دیوان حافظ فال میگیرند که به آن «فال دوره» میگویند.
در شیراز برای گشودن بخت دختران در شب چهارشنبه سوری به سعدیه میروند و از آب استخر سعدیه بر سر وروی دختران میریزند. زنان نیز با ریختن این آب به روی خود، معتقدند که مهرشان در دل شوهر بیشتر میشود. در این شب زنان برای برآورده شدن حاجاتشان زیر منبر مسجد جامع شهر دعا میخوانند و پس از دعا خواندن، حلوا و آش میپزند.
از جمله مراسم دیگری که شیرازیان دارند، پختن آشی است به نام «آش ابودردا». بعضی ها معتقدند که وسایل اولیه این آش باید حتما از راه گدایی حاصل شود. این آش را هم به خاطر درمان بیماری و هم به خاطر بخت گشایی در چهارشنبه سوری میپزند.
استان کردستان
مردم کردستان مخصوصاً روستائیان، دسته جمعی به صحرا و کنار چشمه سارها میروند و پس از مدتی که به شادی و پایکوبی و کشتی گرفتنگذراندند، هنگام مراجعت به خانه، هرکسی مقداری سنگریزه جمع میکند و بدون آنکه به پشت سرخود نگاه کند، سنگریزه را از روی شانه به عقب پرتاب میکند و بدین ترتیب بلا و آفت را از خود دور میسازد.
از دیگر مراسم این شب، شال اندازی است که عدهای از جوانان بالای پشت بام خانهها و کنار درها و پنجرههای همسایگان و ثروتمندان میروند و ضمن خواندن سرود و تصنیف، از دریچه ای، شال را آویزان میکنند. اهل خانه هدیهای را به شال میبندند که معمولاً سکه، تخم مرغ، شاخه نبات، کله قند، جوراب یا نخودچی و کشمش است.
استان گیلان
در روستاهای اطراف رشت، غروب شب چهارشنبه سوری، در پنج منطقه پوشال برنج را با فاصله کنار هم میچینند، سپس آنها را آتش میزنند و برای دفع چشم زخم، اسپند در آتش میریزند و افراد هرخانواده از بزرگ به کوچک، سه مرتبه از روی آن میپرند.در گیلان دختران دم بخت را غروب چهارشنبه سوری با جارو میزنند و از خانه بیرون میاندازند، به این امید که تا سال بعد ازدواج کنند.
در گذشته مراسم چهارشنبه سوری در نواحی مختلف گیلان با تفاوتی اندک، اما شبیه به هم اجرا میشد و گاه شلیک تیر و ترکاندن ترقه نیز در برنامه جای داشت، گاه نیز به نیت برکت، یکی از اهالی با تبر به سمت درختی که بار نمیداد میرفت، اما با ضمانت دیگران برای بار آوردن درخت در سال بعد، شخص تبر به دست از قصد خود منصرف میشد.
معمولا بازار را چراغانی و آذین میبندند و هر فروشندهای با شعر و ترانهای به عرضه کالای خود میپردازد، بازارهای هفتگی پیش از نوروز را به هر روزی که منسوب باشد " عید بازار " مینامند." شال اندازی " هم از رسمهای پرشور و زیبای چهارشنبه سوری در گیلان و اغلب مناطق ایران است که امروزه تا آبادیهای دور دست کوهستانی و جنگلی عقب نشینی کرده و در همه جا معمول نیست.شب که فرا میرسد پسران جوان شال یا دستمالی بر میدارند و برای شال اندازی و یا دستمال اندازی به خانه همسایهها و اهل محله میروند.
استان لرستان
مردم استان لرستان نیز چهارشنبه آخر سال را جشن میگیرند آنان بیرون از خانه، جلو در، در فضایی مناسب، آتشی میافروزند، و اهل خانه، زن و مرد و کودک از روی آتش میپرند و با گفتن، " زردی من از تو، سرخی تو از من "، بیماریها و ناراحتیها و نگرانیهای سال کهنه را به آتش میسپارند، تا سال نو را با آسودگی و شادی آغاز کنند.
با روشن کردن آتش و پریدن از روی آتش دربرخی نقاط لرستان اعتقاد بر این است که باید چهارشنبهسوری از خانه بیرون رفت و همراه بقیه مردم جشن گرفت و شاد و سرخوش بود تا سال جدید سالی شاد و پر از پیروزی باشد.
استان مازندران
در روستاهای استان مازندران در شب چهار شنبه سوری، علاوه بر اسپند دودکردن و کشتی گرفتن، انواع آشها پخته می شود. یکی از این آش ها آش هفت ترشی است که از هفت نوع سبزی و هفت نوع ترشی و هفت نوع حبوبات برای پخت آن استفاده می شود. آشی دیگری که می توان نام برد گزنه آش است که یکی از سبزی های مصرفی آن، گزنه است. مردم این منطقه اعتقاد دارند که خوردن این آش بسیاری از بیماری ها و کسالت ها را از بین می برد.
مردم مازندران همواره سادگی جشن چهارشنبه آخر سال خود را حفظ میکنند، گپکِشی یا جشن فال گوش از دیگر رسوم مازندرانیها در چهارشنبه آخر است که در آن افرادی بلند بلند حرفهای خوب و مثبت میزنند و دیگران هم گوش میکنند.
جشن شال اِنگِنی یا افکندن شال نیز از دیگر مراسمی است که در مناطق کوهستانی وجود داشت و در آن شالی را از دیوار یا روزنه خانه میانداختند و صاحبخانه بر حسب بخشندگی خود انعام و شیرینی به فرد میدهد.
استان مرکزی
در این استان، علاوه بر مراسم آتش بازی، برای آمرزش اموات مقداری خرما یا شکر پنیر تهیه و یا حلوا درست میکنند و سرگذر میایستند و به عابران تعارف میکنند. هر رهگذر وظیفه دارد یک دانه بردارد و قبل از خوردن، برای آمرزش اموات خیرات دهنده، حمد و سورهای بخواند و سپس خوراکی را بخورد.
در آشتیان از توابع استان مرکزی، مرسوم است که کوزهای خالی را از بالای بام در شب چهارشنبه سوری به پایین میاندازند. اهالی این کار را به این نیت انجام میدهند که قضا و بلای خانه و اهل آن با شکستن کوزه از خانه بیرون برود.
از دیگر رسمهایی که در شب چهارشنبه سوری در آشتیان مرسوم است، رسم قاشق زنی است که در این رسم عمدتا دختران، چادری به سر کرده و بر در خانه اهالی محل رفته و با قاشق به کاسه میکوبند. صاحب خانه که مقصود آنان را خوب میداند، به آنها آجیل و شیرینی میدهد.فالگوش ایستادن به وسیله دختران دم بخت نیز در غروب چهارشنبه سوری بین اهالی آشتیان مرسوم است.
استان تهران
در تهران قدیم، بوتههای خشک را از بیابانهای اطراف جمع میکردند و با شتر به شهر میآوردند و در محلات مختلف میچرخاندند. پس ازغروب خورشید، بوتههای خشک و اسباب و اثاثیه کهنه و شکستهای را که پس از خانهتکانی بیرون گذاشته شده بود جمع میکردند و با آنها آتشی درست میکردند که همه باید از روی آن میپریدند و میخواندند: «سرخی تو از من، زردی من از تو».
فشفشه و هفتترقه هم بود، اما از بمبها و نارنجکهای دستی که نوجوانان امروزی میسازند و با انفجار آنها شیشههای ساختمانها به لرزه میافتد، خبری نبود.
استان چهار محال و بختیاری
مردم چهارمحال وبختیاری نیز طبق رسوم نیاکان خود با جمع آوری هیزم و برافروختن آتش و پریدن از روی آن ابیاتی مثل ˈسرخی تو از من زردی من از توˈ و ˈغم برو شادی بیا محنت برو روزی بیاˈ بیان میکنند.مردم مناطق عشایری چهارمحال وبختیاری نیز باروشن کردن آتش و پریدن از روی آن سلامتی و رزق و روزی و پایان غم را طلب میکنند.
بختیاریها هنگام پریدن از روی آتش این شعر را سه بار میخوانند:
تش تش نوروز ایکنم شادی هر روز ایکنم
سرخی تو سی مو زردی مو سی تو
غم بره شادی بیا محنت بره روزی بیا
تعداد آتشها را نیز مانند سبزهها فرد میگیرند و معتقدند کسی از روی آتش زوج بپرد سال آینده چهارشنبه سوری نخواهد داشت. درمناطق بختیاری نیشین چهارمحال و بختیاری به چهارشنبه سوری ˈچهارشنبه سیریˈ یا ˈتش پرکˈ میگویند.
استان همدان
مردم روستاها معمولا با جاروهای کهنه روی پشت بامها آتش روشن میکنند و جوانها از روی آتش میپرند. همچنین تعدادی کوزه را که به آنها کوزه جنی میگویند، از پشت بام به پایین میاندازند و میشکنند، با این نیت که با شکستن آنها، بلا و بدبختی از خانه دور شود.
یکی از رسمهای رایج در کبودرآهنگ استان همدان این است که در چهارشنبهسوری یکی از زنان روستا از چشمه با کوزهای آب میآورد و دیگر زنها دور هم جمع میشدند و هر کدام نشانی از خود را مانند سکه، دگمه و یا سنجاق در آب کوزه میانداختند. سپس یک دختربچه این نشانها را از آب درمیآورد و یکی از زنها، ابیاتی را میخواند که آنرا فال مربوطه به صاحب نشان میدانستند. شال انداختن و قاشق زدن از دیگر رسوم رایج چهار شنبه سوری در استان همدان است.
استان کهگیلویه و بویراحمد
در استان کهگیلویه وبویراحمد از زمانهای بسیار دور رسم بود که در آخرین سه شنبه سال پیش از غروب آفتاب هر خانواده بوتههای خار و گزنی را آماده کرده و با غروب آفتاب و نیم تاریک شدن آسمان تمام اعضای خانواده پیر و جوان از روی این بوتههای آتش زده شده سه بار میپریدند.همزمان با پریدن از روی بوتههای آتش زده با نیت از بین بردن ضعف و بیماری و غم و نحسی از خود زمزمه میکردند (زردی من از تو، سرخی تو از من).
آنگاه بعد از پایان مراسم در هر خانه خاکستر جمع میکردند و آن را از خانه بیرون برده تا نحسی و غمهای یک سال را بیرون ببرند و و در سر چهار راه، یا در آب روان میریختند.دور بزرگان خانواده جمع شدن و متیل گوش داد و آجیل محلی خوردن از دیگر رسومات کهگیلویه وبویراحمدیها در آخرین چهارشنبه سال است.
استان یزد
در یزد در مراسم چهارشنبه سوری در محوطههای باز هیزم جمع میکردند و زمانی که خورشید غروب میکرد آتش روشن میکردند و شعر «سرخی تو از من، زردی من از تو» را میخواندند و در یزد شعر «سرخی تو به رویم، زردیت به جون دشمنونم» خوانده میشد و یزدیها باور داشتند با این کار ناخوشیها را دور ریخته و به سوی سلامتی و تندرستی حرکت میکنند.
یزدیها همچنین خاکستری که از آتش باقی میماند را به خاطر حرمتش دور نمیریختند و بعضیها آن را بر میداشتند و به در خانهها میبردند، در خانه را میزدند و صاحبخانه میگفت: کیه؟ جواب میدادند: منم و صاحبخانه میگفت: از کجا آمده ای؟ جواب میدادند: از عروسی آمده ام، صاحبخانه میگفت: چه آوردی؟ جواب میدادند: تندرستی آوردهام.
یکی از چیزهایی که یزدیها در آتش میریختند اسفند بود که برای مردم مقدس بود و اعتقاد داشتند اگر اسفند در آتش بریزند تا یک سال از چشم زخم مصون میماندند.یزدیها از آتش باقی مانده مراسم «کلوخک» را برگزار میکردند که با برگزاری این رسم، سیب زمینیهای کوچک را زیر آتش میکردند و با شادی و خواندن ترانه، سیب زمینیهای پخته شده را میخوردند.
استان هرمزگان
اهالی شهرهای ساحلی استان هرمزگان هر سال ۲ بار در روزهای معینی به دریا میروند و تنی به آب میزنند. یکی از این روزها چهارشنبه آخر ماه صفر است و یک بار هم چهارشنبه آخر سال به دریا میروند. در این دو روز مردم به صورت دسته جمعی به دریا میروند و با گفتن بسم الله پا در آبهای گرم و شور میگذارند و مدتی در آب دریا مینشینند و آب تنی میکنند.
در آخر با فرستادن صلوات سه بار سر خود را در آب فرو کرده و بیرون میآورند. بعد به خانه هایشان بر میگردند و با آب شیرین بدنهای خود را میشویند که اصطلاحا به این کار "هو شیرینی" میگویند. چنانچه کسی بیمار باشد و نتواند این دو روز به دریا برود بستگانش از دریا برایش آب میآورند تا در منزل آب تنی کند. در گذشته رسم بود هر وقت بیماری از بستر مریضی نجات مییافت او را به دریا میبردند و بدنش را در آب دریا میشستند.
اهالی هرمزگان معتقدند با این کار یعنی رفتن به دریا در این دو روز در طول سال بیمار نخواهند شد. از نظر علمی هم آب دریا همانند آب گرمها خاصیت درمانی دارد و برای درمان بیماریهای پوستی بسیار مفید است. در برخی مواقع مردم هرمزگان بر سر در منزلشان آب دریا و نمک آویزان میکنند و باور دارند با این کار چشم حسود از آنها دور میشود.
استان کرمانشاه
چهارشنبهسوری در استان کرمانشاه که قدمت چند هزار ساله دارد و آثار باستانی آن نیز گویای همین ادعاست، با ویژگیهای خاصی برگزار میشود؛ کرمانشاهیها علاوه بر اینکه مانند دیگر ایرانیان آتش روشن میکنند و از روی آن میپرند، رسم قاشقزنی نیز دارند.
براساس این رسم جوانان قاشق به دست میگیرند و برای اینکه دیده نشوند، خود را میپوشانند و با زدن قاشق به هم به در خانهها میروند و از صاحب خانه عیدی میخواهند. اگر صاحب خانه زرنگ باشد، چادر را از سر قاشقزن میکشد و تا او را نبیند، دنبالاش میدود و عیدیهایی را که جمع کرده است، از او میگیرد.
استان ایلام
در آیین چهارشنبه سوری ایلامیها براساس یک سنت قدیمی آتش روشن میکنند و از روی آن میپرند. این مراسم آگر نوروزی (آتش نوروزی) نام دارد و بی هیج شکی شبیه مراسم چهارشنبه سوری است، اما گویا در این مراسم هیچگونه دخل و تصرفی نشده است. این مراسم که بعد از غروب آفتاب آغاز میشود، تنها برای سلامتی اعضای خانواده برگزار میشود و به تعداد اعضای خانواده آتش در کنار هم روشن میکنند. حتی یاد درگذشتگان نیز گرامی داشته میشود و یک آتش نیز به یاد آن نیز روشن میکنند.
استان کرمان
مراسم چهارشنبه سوری در آخرین شب چهارشنبه سال در بین مردم استان کرمان با آتش افروزی و جمع شدن دور هم انجام میشود.در گذشته اهالی هر محله و کوچه، خار و خاشاک و هیزم روی هم جمع و آتش درحیاط روشن میکردند تا از روی آن بپرند و حین پریدن چنین میگفتند: زردی ما از تو، سرخی تو از ما مریضی ما از آتش، سلامتی آتش از ما”مردم از ذغالهای آتش برداشته و به خانه میبردند، کندرک و اسفند روی آن میریختند و اطراف خانه دود میدادند. مقداری از آتش را نیز در اجاق و تنور خانه میگذاشتند و بر این باور بودند که اجاق و تنور همیشه گرم میماند، سپس آتش که خاموش میشد خاکستر آن را داخل آب روان میریختند تا نحسی چهارشنبه سوری از بین برود.
از دیگر مراسمی که امروزه به طور کم و بیش انجام میشود، پخت اُماچو است که به آن آش ابودردا یا آش چهارشنبه سوری نیز میگویند.مردم برای پخت آش مقداری نخود برداشته و سوره توحید میخوانند و به نخودها فوت میکنند، سپس با حبوبات دیگر (عدس و لوبیا) در آب میخیسانند و بعد از آماده کردن آش، آن را بین همسایگان تقسیم میکنند. از دیگر مراسمی که در شب چهارشنبه سوری و چهارشنبه آخر صفر، زنان برای برآوردن حاجات خود انجام میدهند، کلید زنی یا قاشق زنی است.
در این مراسم زنان الک (کمو) و کلید چوبی بر میدارند و با پوشیدن چادر روی صورت خود به طور ناشناس به در خانه اهالی محل میروند سپس فرد، روی زمین نشسته با کلید چوبی یا قاشق به در خانه یا الک میزنند که صاحب خانه با شنیدن صدا، بیرون آمده و مقداری غذا و خوراکی به آنها میدهد.
در گذشته آینه، سرمه دان و مقداری قند یا نبات داخل الک میگذاشتندکه صاحب خانه برای روشنایی به آینه نگاه میکرد، از سرمه به چشم میکشید، برای شیرین کامی از قند یا نبات میخورد، سپس مقداری خوراکی معمولاً حبوبات داخل الک میگذاشت.
زنان بعد از اینکه داخل محله گشتند به خانه میروند، در صورتی که حبوبات جمع کرده باشند از آن آش رشته میپزند و خیرات میکنند. فال دورهای ، چهل بیتو ، چارشمبو یا مهره دور انداختن که به مهره تاسو معروف است، یکی دیگر از مراسمی است که در چهارشنبه سوری انجام میشود. برای اینکار، دختران جوان و دم بخت، کوزه، کاسه چینی یا الکلی بر میدارند و هر کس نیتی میکند، سپس مهره، انگشتر، سنجاق و … را به عنوان نشانه داخل ظرف قرار میدهند.
این ظرف را زیر چارقد (نوعی روسری) دختر نابالغ یا زیر بوته گل، کنار آب روان میگذارند، سپس نیت میکنند و یک بیت شعر حافظ یا یکی از اشعار محلی را میخوانند و یکی از مهرهها، توسط دختر نابالغ از ظرف برداشته میشود. مهره به نام هرکس بود، بر اساس شعر خوانده شده نیت خود را تعبیر میکند که این مراسم امروزه با حضور همه اعضای خانواده، پدر، مادر، خواهر، بردار و فامیل انجام میشود.
در شب چهارشنبه سوری، فامیل و اعضای خانواده دور هم جمع میشوند، عدس پلو با کشمش، رشته پلو درست میکنند. در این شب، خوردن تنقلات از جمله آجیلهای محلی مانند: “دندلو” (هسته زردآلو)، «تُرشاله» (برگ زردآلو و هلو) و انواع تخمهی هندوانه، کدو، آفتاب گردان مرسوم است. مراسم شب نشینی تا پاسی از شب انجام میشود که معمولاً بزرگان قصه و شعر میگویند و کوچکترها به بازی و تفریح میپردازند.
استان زنجان
آیین چهارشنبه سوری یکی از آیینهای نوروزی است که مردم زنجان در هر سال آخرین چهارشنبه سال را جشن میگیرند. چهارشنبه آخر سال یکی از سنتهای ایرانیان باستان است که از قدیم نیز وجود داشته و مردم زنجان این آیین را هر ساله برگزار میکنند و در این روز مردم در پشت بام خانهها و جلو در و حیاط آتش روشن میکردند و جوانان از روی آتش میپریدند. دختران دم بخت و جوانان در این روز آرزو میکردند و از روی آتش میپریدند و بر این عقیده بودند کسی که قبل از پریدن آرزو کند آرزویش برآروده میشود.
از غذاهایی که معمولاً فقط در مراسم خاصی پخته می شوند و مردم زنجان در سایر اوقات سال کمتر از آن استفاده می کنند می توان به غذای شب چهارشنبه سوری اشاره کرد .
در شب چهارشنبه سوری معمولاً خانوادهها به همراه برنج ، خورشتی بنام «ششانداز» درست می کنند که ترکیبی از روغن ، پیاز،خرما ، کشمش ، گردو ، تخممرغ ، وشیره انگور را شامل می شود. کنار شیش انداز، رشته پلو یا زعفران پلو ( بسته به استطاعت خانواده) پخته می شود .
استان قزوین
قزوینیها در شب چهارشنبه سوری رسوم ویژهای دارند که از جمله آنها بیرون کردن جوانان و خصوصا دختران دم بخت از خانه است. اندکی مانده به زمان اذان مغرب، بزرگ خانه با جارو و خاک انداز جوانان را از خانه بیرون میکرده و آنها میبایست تا پایان اذان آنجا مانده و پس از ان برمی گشتند.
این حرکت با آن نیت صورت میگرفته که در سال جدید، بخت این جوانان باز شده و از خانه پدری نقل مکان کنند. غذای ویژه چهارشنبه سوری، رشته پلو با "شیش انداز" بوده که هدف از ان در دست گرفتن رشته امور زندگی در سال جدید بوده است. شیش انداز هم خورشتی است که از آب و رب و ادویه و پیاز سرخ کرده و تخم مرغ تهیه میشده است. قزوینیها خرید آینه در شب چهارشنبه سوری را خوش یمن میدانسته اند. در این شب همچنین پس از پریدن از روی آتش، زن و مرد خصوصا بچهها چادر به سر میکردند طوری که شناخته نشوند و سپس با قاشق و کاسهای فلزی به سمت خانههایی میرفتند که درشان رو به قبله باز میشده است. قاشق زنها پشت در ایستاده و آن قدر قاشق میزدند که صاحبخانه امده و کمی آجیل و شیرینی عید به آنها بدهد.
استان گلستان
آخرین چهارشنبه سال مردم استان گلستان از کوچک تا بزرگ بر روی کوه وپای آتش اشعار «زردی من از تو، سرخی تو از من»را میخوانند و در اکثریت روستاهای این منطقه در همین هنگام شب کوزههای آب نمک را میشکنند. زیرا معتقد بودند با خرید کوزه نو برکت خانه در سال نو بیشتر میشود. در این شب برخی از دختران به همراه آینهای به کوچه میرفتند و سخن اولین فردی را که از کنار او عبور میکرد به عنوان نتیجه اعمال و آرزوهای خود تعبیر میکنند.
قاشق زنی در همین شب انجام میگیرد. پسرها چادر به سر کرده، در دستی قاشق ودر ذستی دیگر ظرفی فلزی همچون کاسه میگرفتند و جلو در خانهها میرفتند سپس قاشق را برظرف میکوبند و خوردنی طلب مینمایند صاحبخانه در این هنگام به جهت پیروی از سنن غالبا" شکلات، شیرینی یا قند را به آنها میدهد.
استان البرز
در گویش اصیل البرزی چهارشنبه سوری به "کل چارشنبک" معروف است که "چهارشنبه بی اهمیت" معنی میشود و وجه تسمیه این نامگذاری برای چهارشنبه پایان سال به آداب ایرانیان باستان باز میگردد که ۵ روز پایان هرسال دست از هر نوع کاری کشیده و صرفا به جشن و پایکوبی میپرداختند و عملا کسب و کارها در ۵ روز پایانی سال تعطیل بوده است.
استان سمنان
در شهر سمنان در غروب آخرین چهارشنبه سال نوجوانان با افروختن چند تل آتش با شادی از روی آن پریده و میگویند: زردی من از تو،سرخی تو از من ،غم برو شادی بیا،محنت برو روزی بیا ،نمد برو قالی بیا. از دیگر آداب این شب رسم فالگوش است که بنابر آن برخی افراد حاجتمند با فالگوش ایستادن در محل گذر و یا محلی دیگر بر اساس شنیدههای خود برآورده شدن حاجاتشان را تعبیر میکنند.
دفع شر و بلا، برآورده شدن آرزو و جشن پذیرایی از بهار، در چهارشنبه آخر سال، همه آن چیزی است که از گذشته تا امروز فرصتی فراهم کرده تا با نگاهی متفاوت پا در سال جدید بگذاریم.
ارسال نظر