شناسه خبر: ۹۱۹۴
لینک کوتاه کپی شد

آژیر قرمز برای «فیلم قیف» به صدا درآمد! | عصبانیت مخاطبان از فیلم قیف

فیلم تازه محسن امیر یوسفی با نقش آفرینی رضا عطاران در رقابت گیشه از نفس افتاد و مخاطبان زیادی را عصبانی کرده است.

نقد فیلم قیف
ترینی‌ها :

باید اعتراف کنیم که اگر ترکیب سازندگان «قیف» متفاوت از آنچه الان هست، می‌بود، احتمالاً این مطلب تند و تیز را علیه آن نمی‌نوشتیم! اشتباه نشود، ماجرای مشکل شخصی با سازندگان فیلم نیست؛ بحث بر سر این موضوع مهم است که عملکردها گاهی نسبت به ادعاها بی قواره می‌شوند که به سختی می‌توان خروجی‌شان را دید و ساکت ماند! 

به این سه نام دقت کنید: رضا عطاران، محسن امیریوسفی و سعید ملکان. واقعاً توقع‌ از خروجی این ترکیب چه باید باشد؟ یکی پرچمدار گیشه و محبوب در میان مخاطبان و دوتای دیگر، چهره‌های جدی در زمینه سینما که غالباً در کانون توجه منتقدان و رسانه‌های سینمایی قرار دارند.

وقتی پیش‌خبرهای مرتبط با «قیف» منتشر شد، مخاطبان عام از حضور عطاران در فیلمی تازه سر ذوق آمدند و سینمادوستان حرفه‌ای‌تر هم به‌واسطه پایان دوری چند ساله امیریوسفی و ملکان از عرصه تولید، امید داشتند با فیلمی جدی و استاندارد، هرچند در حوزه سینمای کمدی مواجه شوند.

آنچه این روزها روی پرده است اما مصداق بارز توهین به هر دو گروه است! بله، فیلم می‌تواند بی‌کیفیت باشد، فیلم می‌تواند ضعیف باشد، فیلم می‌تواند مطابق سلیقه ما نباشد و این‌ها هیچ کدام دلیل نمی‌شود تولید و اکرانش را توهین تلقی کنیم. اما تحمل ناترازی ادعای برآمده از یک ترکیب، با آنچه پیش روی‌مان قرار داده‌اند، از تحمل توهین هم، سخت‌تر است!

تیزر فیلم  سینمایی قیف با بازی رضا عطاران

«قیف» بخش قابل توجهی از مخاطبان خود را عصبانی کرده است.

در تازه‌ترین اثر امیریوسفی، تقریبا هر ۵ دقیقه یک‌بار شاهد یک شوخی کلامی یا جنسی هستیم، حتی دوربین هم در خدمت این دست از شوخی‌ها قرار دارد. به‌جای آنکه حرکت دوربین در خدمت ایجاد تعلیق و خلق موقعیت کمدی باشد، کاملا در استخدام شوخی‌های دم‌دستی درآمده است؛ نام‌گذاری‌ها هم از این امر مستثنی نیستند. بگذریم که در به‌کارگیری این دست شوخی‌ها هم، خلاقیت به چشم نمی‌خورد و دست فیلم‌نامه‌نویس برای بیننده رو شده است!

شیرینی ذاتی بازیگران، استفاده از تکنیک تکرار که شیوه همیشگی کمدی‌های عطاران است، بهره‌بردن از جلوه‌های ویژه و کمک‌گرفتن از نریشن برای پرکردن خلأهای موجود در قصه، تاحدی می‌تواند بیننده را تا اواسط فیلم با اثر همراه کند اما به قدری فیلمنامه در خلق موقعیت، ایجاد گره و حل آن عقیم است که در نیمه دوم و به‌خصوص پرده سوم، مجبور به کش‌دادن و آب‌بستن به قصه می‌شود تا جایی که تماشاگر را کلافه می‌کند.

در پایان باید گفت قیف فیلمی در خدمت شوخی های جنسی و کنایه های سیاسی است و نه آنها در خدمت فیلم!»

آیا این خبر مفید بود؟

ارسال نظر