بهترین نقش های بهنوش طباطبایی | بهترین فیلم های بهنوش طباطبایی
7 تا از ماندگارترین نقش های بهنوش طباطبایی به بهانه تولدش!
تولد بهنوش طباطبایی است و به این بهانه سراغ بهترین نقش هایش در فیلم و سریال های ایرانی رفته ایم. کدام نقش او بیشتر در ذهنتان مانده است؟
پر بازدید
- لیگ نخبگان آسیا چیست؟ | جدول لیگ نخبگان آسیا + برنامه کامل بازی ها
- + داستان مسابقه «بازمانده» چیست؟ | اولین شرکت کنندگان رئالیتی شوی «بازمانده» + تیزر
- + روزهای قمر در عقرب 1403 | در آذر ماه چه روزهایی قمر در عقربه؟
- + چجوری تو کودک شو شرکت کنیم؟ | شرایط ثبت نام در برنامه کودک شو
- + چجوری در برنامه «بگو بخند» شبکه نسیم شرکت کنیم؟ + زمان پخش فصل سوم
اولین حضور بهنوش طباطبایی را در دهه 70 در تلویزیون دیده ایم و از همان ابتدا چهره ماندگاری از خود به نمایش گذاشت. بهنوش طباطبایی آرام آرام نقش هایش را در ذهن ماندگار کرد و خود را ثابت کرد. حالا به بهانه تولد بهنوش طباطبایی، ماندگارترین نقش هایش را مرور می کنیم.
بهنوش طباطبایی در کنارِ بازیگری ، تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته روانشناسی تا مقطع دکترا ادامه تا از یک طرف وابسته به بازیگری و بهتبعِ آن پذیرشِ هر نقشی نشود و از آن طرف از تحصیلاتِ آکادمیکش برای درکِ بهترِ نقشهایش استفاده کند.
مسافری از هند | در نقش کتی | کارگردان: قاسم جعفری
«مسافری از هند» را میتوان یکی از پرمخاطبترین مجموعههای تلویزیونی بعد از انقلاب دانست که سببِ شناسایی چهرههایی چون حمید گودرزی، شیلا خداداد و سروش گودرزی شد؛ اما در این سریال دختر جوانی با بازی بهنوش طباطبایی نیز حضور داشت که با وجود آنکه نقشاش چندان طولانی نبود؛ اما توانست توجههای زیادی را به سوی خود جلب کنند.
عشق گمشده | در نقش سیما | کارگردان: حسین سهیلیزاده
بهنوش طباطبایی در سریال «عشق گمشده» نقشِ زنی به نام سیما را بازی کرد در زندگی زناشوییاش به بنبست رسیده است. او تصمیم میگیرد برای خروج از بحران، مدتی را نزد پدر و مادرش و دور از همسرش بگذراند. سیما ناگزیر میشود برای حلِ مشکلاتی که ریشهی آن در گذشته است، سفری دراز را آغاز کند. طباطبایی با بازی خوبی که در این سریال از خود نشان داد، به خوبی توانست تقابل اندیشه و رفتار بین دو نسل را به تصویر بکشد.
گلهای گرمسیری | در نقشِ ناهید | کارگردان: محمدمهدی عسگرپور
داستان «گل های گرمسیری» دربارهی سال های اولیه انقلاب آغاز می شود و سپس به دورانِ جنگ و در نهایت دورانِ حال، میپرداخت. طباطبایی، یکی از دو نقشِ اصلی این سریال بود که بعد از تعطیلی دانشگاهها در سالِ 59، مجبور به جدایی از نامزدش میشود. ناهید برای یافتن او موانع زیادی را پشت سر می گذارد، اما پس از مدت کوتاهی که با یکدیگر ازدواج می کنند، رسول به شهادت می رسد، سپس گذر زمان و سال 86 و مشکلات جدیدی که ناهید و مرضیه با آن دست و پنجه نرم می کنند به تصویر کشیده می شود.
آینههای روبهرو | در نقشِ نزهت | کارگردان: محمد رحمانیان
«آینههای روبهرو» یکی از شاهنقشهای بهنوش طباطبایی است. او در اثرِ بهرام بیضایی نقشِ «نزهت» را بازی میکند؛ زنی خسته که بعد از آتشزدنِ قلعه توسط انقلابیون، قصهاش را میشنویم. نزهت، دختر هجده ساله ته تغاری یک معلم خوشنام است که قرار است همین روزها سر سفره عقد بنشیند؛ اما او پاسوز برادر زندانی خود میشود و کل زندگیاش از هم میپاشد. بیضایی، قصهی نزهت را از نقطه اوج شور و شوق جوانی روایت کرده و او را تا عمق درماندگی و نابودی میرساند و طباطبایی با هدایت رحمانیان با یک بازی درخشان، این نقش را به خوبی ایفا کرد.
آدامس خوانی | در نقش مینا | کارگردان: محمد رحمانیان
«آدامسخوانی» آمیزهای از اجراهای تکنفره و مونولوگهای طولانی بود و وجه موسیقایی و موزیکال نیز داشت. در این اثر «رحمانیان» با رویکردی اجتماعی-روانشناختی تلاش کرد تا با بیانِ یک ابژه به نام آدامس، ارتباط و رابطهی این محصول مصرفی را با سوژههای اجتماعی بیان کند. طباطبایی یکی از هشت بازیگرِ این اثر و در نقشِ مینا بود. او نقشِ زنی درکلاس آزمون بازیگری در ایام پیش از انقلاب را بازی میکند. مینا دختر حاج مسلم و اهل محله پامنار در جنوب شهر و کوچه مروی و شخصیتی به نام مینا است که حاضر است هر نمایشی را اجرا کند تا برگزیده شود.
سیانور | در نقشِ لیلا زمردیان | کارگردان: بهروز شعیبی
«سیانور» اما یکی از نقاطِ عطفِ بازیگری «بهنوش طباطبایی» است و پس از آن است که او مسیری جدید در بازیگری طی میکند. فیلم روایتی تاریخی از روزهای تقسیم گروه مجاهدین است و طباطبایی در قامتِ «لیلا زمردیان» بهانهای مییابد برای نمایشِ بخشی دیگر از تواناییهای خود. لیلا در این اثر در بحبوحهی عشق و ایدئولوژی گرفتار است و تحت تاثیر سازمان، شوهرش را سوی قتلگاه میبرد و پس از آن پشیمان و درمانده میشود.
ماجرای نیمروز؛ رد خون | در نقشِ سیما | کارگردان: محمدحسین مهدویان
داستان اصلی فیلم، در مورد عملیات مرصاد است؛ اما داستانِ افشین (محسن کیایی) و سیما (بهنوش طباطبایی) یکی از مهمترین پیرنگهای اثر است. ارتش عراق، بخشی از اسیران خود را به مجاهدین میدهد تا از آنها به نفع خود استفاده کنند و سیما جزء همین اسیران است. افشین، فکر میکند که او اسیر شده است و داستان آنها زمانی آغاز میشود که افشین عکس او را تصادفی میبیند. ما از طریقِ سیما با سازمانِ مجاهدین آشنا میشویم؛ اما سیما فقط بهدنبال این است که درکنار بچهاش باشد و افشین که عاشق سیما است نمیخواهد معلوم شود که او عضو مجاهدین است؛ اگرچه سرانجام این اتفاق لو میرود.
ارسال نظر