قاتل شمس تبریزی | دلیل فوت شمس تبریزی
سرنوشت شمس تبریزی چی شد؟ | آرامگاه شمس تبریزی + تصاویر
داستان فیلم مست عشق، این روزها بسیار بر سر زبان هاست اما چیزی که اهمیت زیادی پیدا کرده این بود که شمس تبریزی چطور کشته شد!
پر بازدید
شمس تبریزی از شاعران بزرگ ایرانی است که شهرتش از زمان شناخت و نزدیک شدن به مولانا افزایش یافت. زندگی شمس تبریزی این روزها به دلیل فیلم «مست عشق» بیشتر بر سر زبان ها افتاده است. در ادامه سرنوشت زندگی شمس تبریزی را که در مقاله با عنوان «شمس تبریزی، غیبت یا شهادت؟» نوشته: سید احمد پارسا و یدالله محمدی منتشر شده است بخوانید. همچنین توضیحی در مورد آرامگاه منصوب به شمس تبریزی داده ایم.
سرنوشت شمس تبریزی از دیدگاه محققان ایرانی و خارجی
پژوهشگران داخلی و خارجی در مورد پایان کار شمس سخن گفته اند که می توان آنها را به چهار دسته تقسیم کرد:
- برخی معتقدند که شمس ناگهان از قونیه غیبت کرد.
- گروهی عقیده دارند که شمس به مرگ طبیعی از دنیا رفت.
- بعضی بر این باورند که شمس به وسیله مریدان مولانا و از جمله علاء الدین پسر او به شهادت رسید.
- دسته ای دیگر گاهی از غیبت و گاهی از شهادت سخن گفته اند.
در کل تمام پژوهشگران معاصر ایرانی احوال مولانا، گفته اند شمس ناپدید شد یا وفات یافت. اما مولوی پژوهان خارجی به اتفاق از شهادت شمس سخن گفته اند.
سلطان ولد به عنوان قدیمی ترین نویسنده شرح حال مولوی اگرچه خود جسد شمس را از چاه بیرون آورده، دفن می کند - در مقابل قتل شمس به دست علاء الدین و تنی چند هفت تن ناکس از مریدان پدر سکوت اختیار کرده، از شهادت شمس هیچ آگاهی نمی دهد و سپهسالار که از محرم ترین یاران سلطان ولد بوده به تبع او همین رویه را پیش میگیرد.
ولد از یک سو به دلیل ترس از عواقب ناراحتی پدر و از سوی دیگر برای جلوگیری از بدنامی برادر و مریدان پدر و رسوایی خانوادگی مولانا را از شهادت شمس آگاه نمی سازد؛ اما به کمک پیش انگاری می توان به آنچه مکتوم داشته یقین) از شهادت شمس و نقش علاء الدین در آن پی برد. سلطان ولد در ضمن شرح ماجرای توطئه دسته ای از مریدان مولانا برای کشتن صلاح الدین زرکوب از زبان مریدان نقل کرده که گفته« با هم کز آن یکی رستیم » ؛ منظور از آن یکی شمس تبریزی است.
علاوه بر محتوای ولدنامه در مکتوبات مولانا نیز پنج نامه وجود دارد که مخاطب آنها علاء الدین است. تاریخ این نامه ها حیات شمس تا ممات علاء الدین را در بر میگیرد. لحن و عبارت بسیاری از این نامه ها تند است و نشان میدهد که علاءالدین در زمان حیات شمس با او سر ناسازگاری داشت، در حجره او را تشویش میداد.
پس از ازدواج نیز به دلیل عشق به کیمیا، عشق و علاقه ای به اهل و عیال خود نداشت همچنان با شمس مخالفت می ورزید و مثل پسر نوح با بدان هم نشینی می کرد و در نهایت کار به جایی رسید که مولانا در مراسم تدفین علاء الدین حاضر نشد و در تقسیم میراث او هیچ بحث و دخالتی نکرد. اگر چه مولانا پس از غیبت ناگهانی شمس دو بار برای یافتن او به شام سفر کرد و حتی قصد سفر سوم را نیز در سر داشت؛ اما به نظر می رسد مکتوبات او بیانگر آن است که او در نهایت شهادت شمس را پذیرفت و به این نتیجه رسید که علاء الدین نیز در این ماجرا نقش اصلی داشت.
با توجه به مجموع این دلایل به نظر میرسد بتوان گفت که مکتوبات مولانا روایت جواهر المضیئه و مناقب العارفین را در مورد شهادت شمس تأیید میکند. در نتیجه پژوهش کسانی مانند شبلی نعمانی ،گولپینارلی شیمل و ریتر که معتقدند شمس به شهادت رسیده به واقعیت نزدیک تر است و یافته های پژوهش حاضر نیز مؤید این نظر است که شمس در همان سال ۶۴۵ و در همان تاریخ ،غیبت شهید شد و علاء الدین در این میان متهم اصلی است و شمس که در عشق زمینی هم مثل عشق آسمانی پرشور و گرم آهنگ و بی آرام بود جان بر سر هر دو عشق نهاد؛ بنابراین او را باید پس از حلاج عین القضات و شیخ اشراق چهارمین شهید عشق عرفانی لقب داد.
تازه ترین ادعای نویسنده ترک در مورد مرگ سمش تبریزی
«احمد امید» نویسنده ترک رمانهای جنایی به تازگی کتابی منتشر و ادعا کرده که سرنخهایی را از راز هفتصد ساله قتل «شمس تبریزی» کشف کرده است. آثار این جنایینویس ترکیهای به بیش از ده زبان دنیا ترجمه شده و وی در کتاب جدید خود به نام «در مخفی» به نکات تازهای درباره ارتباط معنوی «مولانا» و «شمس تبریزی» اشاره کرده است.
«احمد امید» در این گفتوگو میگوید: «شاه سلجوقی مولانا و شمس تبریزی را به میهمانیای دعوت کرد. سر سفره شام، مولانا کنار استاد خود شمس تبریزی نشست و از فردای آن روز عرصه بر شمس تبریزی تنگ شد تا آنکه در نهایت از قونیه فرار کرد و به سوریه رفت.» وی در ادامه ادعای خود بر کشف این راز میگوید: «شمس پس از سالها به قونیه بازگشت اما نتوانست این بار از آنجا فرار کند و به قتل رسید.»
در قونیه مزاری منصوب به شمس تبریزی هست که مورخان میگویند این مزار مربوط به ناپسری مولانا جلالالدین محمد بلخی است و مزار واقعی شمس در خوی قرار دارد. «احمد امید» گروهی به نام «قدرت پنهان» وابسته به پادشاه «سلجوقی» را عاملان قتل «شمس تبریزی» اعلام میکند.
آرامگاه شمس تبریزی قونیه
نام شهر قونیه با نام یکی از بزرگترین شاعران ایرانی گره خورده است. آرامگاه مولانا مهمترین جاذبه گردشگری شهر قونیه است ولی جاذبه های تاریخی قونیه به همین جا ختم نمیشود. مسجد و مقبره شمس تبریزی از دیگر بناهای شهر قونیه است که سالانه گردشگران زیادی از سراسر جهان از آن بازدید میکنند. عمده شهرت این مسجد به دلیل تربت شمس تبریزی است که داخل مسجد قرار دارد؛ البته در مورد محل دفن شمس تبریزی تردید هایی وجود دارد و در بیشتر منابع، محل دفن ایشان شهر خوی ذکر شده است. با این وجود بازدید از این مسجد خالی از لطف نیست.
آرامگاه شمس تبریزی در خوی
بعد از درگذشت شمس تبریزی، آرامگاه وی در خوی به عنوان یک مقصد معنوی و مکان مورد احترام و ارادت برای عاشقان شمس و مولانا، شناخته میشود. این مکان، به یادگاری باارزش و مهم از تاریخ ادبیات و فرهنگ اسلامی تبدیل شده است. هر ساله، معشوقان و طلاب عرفان از سراسر جهان به خوی میآیند تا در این زیارتگاه متبرک، به عبادت و تلاقی با عالم روحانی این عارف بپردازند و از ارتباط روحی و معنوی خود با این مرشد عارف برخوردار شوند.
ارسال نظر